گاهی اوقات اخبار حوادث روزنامهها، با وجود اینکه تکراری و در حد جرمهای معمول به نظر میرسند، اما بشدت تأسفبار و هشداردهندهاند. خبری سادهاند، اما نشانه دریایی از مشکلات پیچیده که شبیه کوههای یخ، نیمه اصلی آنها به چشم نمیآید. چند روز پیش خبر قتلی در یکی از محلات حاشیهای مشهد منتشر شد. جوانی نیمه شب پس از مصرف موادمخدر به خیابان میآید، زنی را در حال عبور میبیند، مزاحم او میشود و به اذعان خودش، بیش از یک کیلومتر دنبال او میرود و میخواهد وی را به خانه مجردیاش بکشاند و زن رهگذر که محجبه و چادری و بعد معلوم میشود متأهل بوده، او را از خود میراند و در نهایت جوان جنایتکار متوسل به زور میشود و با ضربات چاقو او را به قتل میرساند.
جوانک قاتل، 19 ساله است. چند بار سابقه دعوای شدید و حبس داشته و حتماً سابقه زورگیری قبل از رسیدن به سن قانونی و رفتن به مرکز اصلاح و تربیت، جالب آنکه آخرین بار در زندان هم مورد عفو قرار گرفته است. در گفتوگوی یکی از خبرنگاران با وی نیز چنان ساده و خونسرد از رفتارش حرف زده که حتی از خواندن گزارش مکتوب آن هم آدم حیران میماند.
در مورد قتل میگوید؛ هزار متر دنبالش رفتم و پیله کردم، رابطه را نپذیرفت، من هم او را کشتم! باری برای پیشگیری از چنین جنایاتی که بدبختانه در حال افزایش هم هستند، کلافی درهم از مشکلات مرتبط را پیش رو داریم و باید همه را یک جا دید. در بیشتر این جرمها پای موادمخدر در میان است، بیکاری، نبود تربیت مناسب و ارتباط نداشتن مجرم با خانواده، نبود نظارت دقیق و کارشناسی پلیس و... که قصد پرداختن به همه آنها را ندارم، اما برایم این پرسش مطرح است که وظیفه پلیس در خصوص چنین مجرمانی دقیقاً چیست؟
جنایت در نیمه شب رخ داده، با این وجود چطور ممکن است در کلانشهری چون مشهد یک جوان بیش از یک کیلومتر به قصد تجاوز دنبال زنی راه بیفتد و به قول خودش به او پیله کند و در تمام مسیر زن نتواند فریادرسی بیابد و عاقبت هم قربانی شود! دقت شود که گاه زنان بدحجاب و با پوشش نامناسب باعث تحریک مزاحمتها شده و سرزنش میشوند که خودشان هم باید مراقب پوشش خویش باشند تا چنین وقایعی رخ ندهد، اما این بار زن جوان و 21 ساله، کاملاً محجبه و چادری بوده است. مدتهای مدیدی نیروی انتظامی با دلایلی نامعلوم سعی کرد کسبه را وادار کند تا پس از ساعت 12 شب مغازهها را ببندند. دلیل منطقی آن را هم عاقبت هیچ کس نفهمید. آیا اگر در طول یک کیلومتر مزاحمت این جوان یک واحد صنفی در مسیر دایر میبود، الان این زن زنده نبود؟ آیا اگر گشت و نظارت و حضور محسوس پلیس در این محلات جرم خیز به جای حضور نامحسوس در تاکسیها و غیره وجود داشت، الان آن زن در کنار خانوادهاش نبود؟ آیا اگر گشت شبانه بسیج که برکات فراوانی داشت، همچنان فعال بود، نمی توانست جلوی این فاجعه
را بگیرد؟
مهمتر از اینها آن است که این جوان سابقه جرمهای خطرناک و متعدد دارد. در کانون اصلاح و تربیت به او چه یاد دادهاند که بعد باز هم به موادمخدر و قتل متوسل می شود؟ چرا در زندان به چنین فردی عفو میخورد؟ آیا یک سیستم روانشناسی علمی وجود ندارد که چنین حیوانات انسان نمایی غربال شده و دست کم مشمول عفو نشوند؟ آیا این است امنیت کلانشهر مذهبی مشهد که زنی محجبه اگر آخر شب از خانه خارج شود، بسادگی در خطر قتل و تجاوز قرار بگیرد؟
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۳
کد خبر: 373956
محمد حسین جعفریان
نظر شما